آیت الله بهجت (ره) :
هر وقت نیمه شب بی اختیار بیدار شدید، سریع نخوابید.
چون ملکی به اذن خدا شما رو بیدار کرده
تا با خدا هم صحبت بشی ...
اگه خیلی برات سخته بیدار شدن،
لااقل بلند شو بهشون سلام کن، بعد دوباره بخواب ...
خداوند به یکی از پیغمبران وحی نمود: فردا صبح ، اول چیزی که دیدی بخور، دومی را بپوشان ، سومی را بپذیر، چهارمی را ناامید مکن ، و از پنجمی بپرهیز .. !
صبح گاه از جا حرکت کرد، در اولین وهله به کوه بزرگ سیاهی برخورد متحیر ایستاد که چه کنم ! سپس با خود گفت : خدا دستور محال و نشدنی را نمی دهد، به قصد خوردن کوه جلو رفت ، هر چه جلوتر می رفت کوه کوچکتر شد، تا بصورت لقمه ای در آمده چون خورد دید گواراترین خوراک است !!
از آنجا گذشت ، طشت طلائی را دید طبق دستور گودالی کند و آن را پنهان نمود، اندکی رفت و پشت سر نگاه کرد، دید طشت خود به خود بیرون افتاده ، گفت : من آنچه باید بکنم کرده ام !
سپس به مرغی برخورد که یک باز شکاری آن را تعقیب می کرد، مرغ آمد دور او چرخید، پیغمبر گفت : من ماءمورم او را بپذیرم آستین گشود، مرغ وارد آستین شد، باز گفت : شکاری را چند روز در تعقیبش بودم ربودی ،
با خود گفت : خدا به من دستور داده این را هم ناامید نکنم ، تکه ای غذا هم نزد باز افکند،
از آنجا که گذشت مرداری یافت که بو گرفته و کرم در آن افتاده بود، طبق وظیفه از آن گریخت .
پس از طی این مراحل برگشت ، شب در خواب به او گفتند: تو ماءموریت خویش را انجام دادی ، اما حکمت آن ماموریت را دانستی ؟
گفت : نه .
به او گفتند: آن کوه ، غضب بود، انسان در وقت خشم خود را در مقابل کوهی می بیند، اگر موقعیت خویش را بشناسد و پابر جا بماند کم کم غضب آرام می شود و سرانجام به صورت لقمه گوارائی در می آید که آنرا فرا می دهد ..
اما آن طشت ، کنایه از کار خیر و عمل صالح بود، که اگر مخفی کنی ، خدا به هر طریق باشد آنرا در برابر کسانی ظاهر می کند که صاحبش را جلوه دهند علاوه بر ثوابی که در آخرت دارد..
اما آن مرغ ، کنایه از نصیحت کننده است که باید راهنمائیش را بپذیری ..
اما باز شکاری حاجتمند است که نباید ناامیدش کنی ..
و اما گوشت گندیده غیبت است ، از آن بگریز ..
نقل از امام رضا (ع) -بحار الانوار -عین الحیوة صفحه 521
برگرفته از سایت افسران جنگ نرم
دعای مشهوری منسوب به امام زمان(عج) است که حضرت در این دعا حدود چهل درخواست از ذات اقدس الهی میکند به همین منظور به شرح دعای حضرت ولیعصر(عج) به روایت حجتالاسلام سیدحسین هاشمینژاد کارشناس مذهبی اشاره میشود که بخش نهم آن در ادامه میآید:
«اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِیَةِ وَصِدْقَ النِّیَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَکْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَةِ وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِیانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَالْغیبَةِ وَعَلَى الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَعَلَى الْمُسْتَمِعینَ بِالاِتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَعَلى مَرْضَى الْمُسْلِمینَ بِالشِّفآءِ وَالرّاحَةِ وَعَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ وَ عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّکینَةِ وَعَلَى الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَعَلَى النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَالْعِفَّةِ وَ عَلَى الاَغْنِیآءِ بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَعَلَى الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَةِ وَعَلَى الْغُزاةِ بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَعَلَى الاُسَراءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَعَلَى الاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَعَلَى الرَّعِیَّةِ بِالاِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَةِ وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِکَ وَرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ».
*علم
عرض شد باید از قلب و علم و معرفت صحبت شود و راجع به قلب مطالبی بیان شد، اما راجع به علم، ما دو نوع علم داریم، یک علم اکتسابی است که انسان با خواندن و استاد دیدن و مطالعه کردن و کوشش کردن نصیبش میشود. هر چه استادش بهتر باشد، دانشگاهش بهتر باشد، رشته تحصیلیاش بهتر باشد، نتیجه و حاصل بالاتر و بهتر است.
و یک علم داریم که خواندنی نیست و علم الهی است که نیاز به استاد و مکتب و دانشگاه ندارد، لذا حضرت عیسی مسیح(ع) در گهواره تکلم میکند و میفرماید:«اِنّیِ عَبْدُاللّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیّاً وَ جَعَلَنِی مُبَارَکاً»، استاد که نداشته معلم که نداشته؟ اما تکلم میکند و میفرماید: من بنده خدا هستم، خدا به من کتاب داده است و من را نبی قرار داده و وجود من را برای مردم مبارک قرار داده است. در علم الهی هیچ کدام از شروط اکتسابی وجود ندارد، یعنی استاد و مکتب و دانشگاه نمیخواهد و انبیاء و اولیاء صاحب چنین علمی بود.
حضرت امام صادق(ع) درباره علم الهی میفرماید: علم به آموختن نیست. علم تنها نوری است که قرار میگیرد در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را کرده است.
لذا بعضی از بزرگان بودهاند که مکتب نرفتند، اما به خیلی از علوم مسلط بودند. به عنوان نمونه حاج شیخ رجبعلی خیاط حوزه نرفته بود، درس نخوانده بود، اما خداوند به او عنایت کرده بود، یک پینهدوزی بود، در حرم سیدالکریم که او هم حوزه ندیده بود. در زمان ملاعلی کنی، لحافدوزی بود که مورد توجه حضرت ولیعصر(عج) بود و او هم مکتب نرفته بود، اما نور علم را خداوند در سینهاش قرار داده بود و این نور علم در اثر بندگی خدا و عبودیت در انسان پیدا میشود. لذا ممکن است خیلیها درس بخوانند ولی به آن حقیقت نور نرسند چون بندگی خدا را نکردهاند.
*حدیث عنوان بصری
و برای اینکه این فراز از دعای امام زمان(عج) که فرمودهاند «وَامْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ» معنا شود، حدیث عنوان بصری را مطرح میکنیم تا ببینیم حقیقت علم چیست؟
علامه مجلسی در بحار مینویسد: من به خط شیخمان بهاءالدین روایتی را بدین عبارت یافتم: شیخ شمسالدین محمد بن مکی (شهید اول) گفت: نقل میکنم از خط شیخ احمد فراهانی از عنوان بصری که وی پیرمردی فرتوت بود که از عمرش نود و چهار سال سپری میگشت که گفت: سالیانی به نزد مالک بن انس رفت و آمد داشتم، چون جعفر بن محمد صادق(ع) به مدینه آمد، من به نزد او رفت و آمد کردم و دوست داشتم، همان طوری که از مالک تحصیل علم کردهام، از نزد حضرت صادق نیز تحصیل علم کنم.
روزی حضرت به من فرمود: من مردی هستم که دستگاه حکومت به دنبال من است (و آزاد نیستم و وقتم در اختیار خودم نیست و جاسوسان حکومتی مرا موردنظر و تحت پیگرد دارند)، علاوه بر این در هر ساعتی از شنبهروز وردها و ذکرهایی دارم که بدانها مشغولم، تو مرا از وردم باز مدار و از علم آنچه میخواهی از مالکبن انس بگیر و به نزد او برو، چنان که قبل از این پیش وی رفت و آمد داشتی.
من از این جریان غمگین شدم و از نزد وی بیرون آمدم و با خود گفتم، اگر حضرت در من نشانه هدایت و خیری مییافت، مرا از رفت و آمد به محضرش و فراگیری علم محروم نمیکرد، پس به مسجد الرسول رفتم، داخل مسجد شدم و بر پیغمبر(ص) سلام کردم و بیرون آمدم، و فردای آن روز باز به روضه مسجدالنبی آمدم و دو رکعت نماز گذارده و عرض کردم: خدایا! پروردگارا! از تو میخواهم قلب امام صادق(ع) را به من مهربانی کنی و از علمش مقداری روزی من کنی تا به سوی راه مستقیم و استوارت راه یابم و با حال اندوه به خانهام بازگشتم و چون دلم از محبت امام صادق(ع) جرعه نوش شده بود، دیگر نزد مالک بن انس نرفتم و از منزلم خارج نشدم مگر برای نماز واجب، روزی بعد از نماز عصر بود که صبرم تمام شد و در حالی که سینهام گرفته و طاقتم به پایان رسیده بود، کفشهای خود را پوشیدم و ردایم را بر دوش افکنده آهنگ زیارت و دیدار جعفر بن محمد(ع) را کردم.
چون به در خانه حضرت رسیدم، اجازه ورود خواستم یکی از خادمین بیرون آمد و گفت: چه کاری داری؟ گفتم: میخواهم بر شریف سلام کنم، خادم گفت: او در محل نمازش به نماز ایستاده است.
مختصری درنگ کردم که خادمی آمد گفت: داخل شو که برکت خدا بر تو روی آورده است. داخل شدم و بر حضرت سلام کردم، حضرت پاسخ گفتند و فرمودند: بنشین خداوندت بیامرزد.
در محضر حضرت صادق(ع) نشستم، حضرت قدری به حال تفکر سر به زیر انداختند و سپس سر خود را بلند کردند و فرمودند: ای اباعبدالله درخواستت چیست؟ در این لحظه با خود گفتم اگر برای من از این دیدار و سلامی که بر حضرت عرض کردم غیر از همین دعا هیچ دیگری نباشد همین بسیار است. حضرت دوباره سر بلند کردند و فرمودند: چه می خواهی؟ گفتم از خداوند درخواست کردم تا دلت را بر من نرم و مهربان کند و از علمت روزیام کند و از درگاهش امیدوارم آنچه را درباره حضرت شریف خواستهام به من عنایت کند.
حضرت فرمود: ای اباعبدالله، علم به آموختن نیست، علم نوری است که در دل کسی که خداوند تبارک و تعالی اراده هدایت او را کرده است، قرار میگیرد، پس اگر خواهان علم هستی، ابتدا در جانت حقیقت عبودیت را طلب کن و علم را با عمل کردن به دانشت بخواه و از خدای متعال طلب فهم کند تا تو را فهمیدن آموزد.
الزهد، ابن مبارك به نقل از فضالة بن عبيد:
داوود عليهالسلام از پروردگارش ـ عزّوجلّ ـ پرسيد:... پروردگارا ! مرا از محبوبترين بندگانت باخبر ساز.
فرمود: قدرتمندى كه به مردم رحم مىكند و چنان براى مردم حكم میكند كه براى خودش حكم مىكند.
و كسى كه خداوند به او مالى بخشيده است. پس او در جهت رضايت خداوند و در راه فرمانبرىِ خداوند عزّ وجلّ، از آن خرج مىنمايد.
و كسى كه جوانى و نيرويش را در راه فرمانبرى از خداوند عزّ وجلّ، صرف مىكند.
و كسى كه به دليل علاقهاش به مسجد همواره دلش آنجا است.
و مردى كه زنى زيبا را ببيند كه خود را در اختيارش گذاشته است، امّا از ترس خدا او را واگذارد.
و كسى كه هرجا باشد، مىداند خدا با اوست.
اينان، دلهايشان پاك، و كسب و كارشان پاكيزه است و به سبب جلال و عظمت من، يكديگر را دوست مىدارند. ديگران به وسيله آنان مرا ياد مىكنند و با يادم، آنان را ياد مىنمايند.
و نيز كسى كه از ترس خداوند ـ عزّ وجلّ ـ، چشمانش اشكبار شود.
متن حدیث:
الزهد لابن مبارك عن فضالة بن عبيد :
إنَّ داودَ عليهالسلام سَأَلَ رَبَّهُ عَزَّوجَلَّ : ... يا رَبِّ ، أخبِرني بِأَحِبّائِكَ مِن خَلقِكَ اُحِبَّهُم لَكَ ؟
قالَ : ذو سُلطانٍ يَرحَمُ النّاسَ ، ويَحكُمُ لِلنّاسِ كَما يَحكُمُ لِنَفسِهِ ، ورَجُلٌ آتاهُ اللّهُ مالاً فَهُوَ يُنفِقُ مِنهُ ابتِغاءَ وَجهِ اللّهِ وفي طاعَةِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ، ورَجُلٌ يُفني شَبابَهُ وقُوَّتَهُ في طاعَةِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ،
ورَجُلٌ كانَ قَلبُهُ مُعَلَّقا فِي المَساجِدِ مِن حُبِّهِ إيّاها ، ورَجُلٌ لَقِيَ امرَأَةً حَسناءَفَأَمكَنَتهُ مِننَفسِها فَتَرَكَها مِنخَشيَةِ اللّهِ، ورَجُلٌ حَيثٌ كانَ يَعلَمُ أنَّ اللّهَ تَعالى مَعَهُ ، نَقِيَّةٌ قُلوبُهُم ، طَيِّبٌ كَسبُهُم ، يَتَحابّونَ بِجَلالي ، اُذكَرُ بِهِم ، ويُذكَرونَ بِذِكري . ورَجُلٌ فاضَت عَيناهُ مِن خَشيَةِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ.
اشغال ناگهانی مناطقی از عراق به دست گروه تروریستی “داعش” به سرکردگی “ابوبکر بغدادی”، این روزها نام این گروه را بیش از پیش بر سر زبانها انداخته است؛ اما سرکرده این گروهک تروریستی کیست و از کجا آمده است؟
“ابوبکر بغدادی” پس از ابوصعب زرقاوی سرکرده گروه موسوم به “دولت اسلامی عراق” که در سال ۲۰۰۶ میلادی به هلاکت رسید و “ابوحمزه المهاجر” و “ابوعمر بغدادی”، که در سال ۲۰۱۰ در حمله هوایی آمریکایی ها از پای در آمدند، چهارمین سرکرده گروه تروریستی “داعش” است که اکنون خطرناک ترین فرد دنیا محسوب می شود.
نام اصلی بغدادی، “ابو دعاء” یا ” الکرار”، ابراهیم بن عواد بن ابراهیم بن علی بن محمد بدری هاشمی قرشی حسینی است؛ وی سال ۱۹۷۱ در شهر سامرا متولد شد، و اینک حدود ۴۱ سال دارد.
بغدادی که فعالیت خود را با عضویت در تشکیلات تروریستی القاعده در عراق آغاز کرد و سال ۲۰۱۰ به دستور بن لادن سرکرده سابق القاعده که به دست آمریکایی ها به هلاکت رسید، به سرکردگی شاخه القاعده در عراق منصوب شد. وی سوگند یاد کرد که انتقام بن لادن را از آمریکایی ها بگیرد؛ وی با اجرای چند عملیات تروریستی هولناک در عراق علیه نظامیان عراق و آمریکا در واقع سوگند خود را عملی کرد.
گروه تروریستی داعش که چند روز قبل “خلافت اسلامی” تشکیل داد و “ابوبکر البغدادی” سرکرده خود را نیز به عنوان خلیفه مسلمین جهان معرفی کرد، ساختار تشکیلاتی هرم گونهای دارد.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، به دلیل مخفیانه بودن مراتب تشکیلاتی داعش، این گروه تروریستی درباره سلسله مراتب تشکیلاتی خود اعلان رسمی نداشته است، اما با توجه به مدارک به دست آمده و نتایج پژوهش های مربوط به گروههای بنیادگرای افراطی، تصویری از ساختار شوراها و هیات های داعش به دست آمده است.
ساختار تشکیلاتی داعش هرمی شکل است. “ابوبکر بغدادی” در راس هرم است و تعدادی هیات و شورای نظامی و شرعی در زیر مجموعه قرار دارند.
“ابراهیم عواد ابراهیم البدری السامرایی” معروف به ابوبکر البغدادی حاکم مطلق داعش است و تمام تصمیم گیری ها و عزل و نصب ها به دست اوست. تعیین امیران و فرماندهان، صدور اوامر شورای نظامی توسط او انجام می گیرد و هر تصمیمی که خلاف نظرش باشد نقض می کند.
شورای نظامی داعش به ریاست “ابواحمد العلوانی” دارای ۳ عضو دیگر نیز هست و مهم ترین وظیفه اش برنامه ریزی و مدیریت فرماندهان نظامی و پیگیری عملیات ها است. رئیس شورای نظامی توسط شخص بغدادی و بعد از مشورت با مجلس شورا تعیین می شود.
رئیس مجلس شورا “ابوارکان العامری” است و تعداد اعضایش بین ۹ تا ۱۱ نفر از افراد شاخص تشکیلات هستند. این اعضا نیز توسط بغدادی تعیین می شوند.
یکی از وظایف مجلس شورا تایید صلاحیت والیان ولایت ها و اعضای شورای نظامی برای ارائه به بغدادی است. اعضای این مجلس می توانند به صورت نظری، رئیس تشکیلات را برکنار کنند، اما اجرای عملی این تصمیم امری دست نیافتنی است.
هیات های شرعی به ریاست “ابومحمد العانی” دو دسته وظیفه به عهده دارند: ۱- قضاوت، حل و فصل منازعات، اقامه حدود و امر به معروف و نهی از منکر. ۲- ارشاد، دعوت به عضویت در تشکیلات و صدور فرمان جهاد.
شورای امنیت و اطلاعات داعش هم مسئولیت تهیه اماکن اقامت بغدادی و تعیین قرار ملاقات ها و جابجایی های وی را به عهده دارد و بر اجرای احکام قضایی و اقامه حدود و محافظت تشکیلات از جاسوسی و نفوذ عوامل بیگانه نظارت می کند.
“ابوعلی الانباری” افسر سابق سازمان اطلاعات عراق ریاست این شورا را به عهده دارد. سه تن دیگر از افسران سابق “صدام” دیکتاتور معدوم عراق نیز در این شورا عضویت دارند.
داعش یک موسسه رسانه ای هم دارد که ریاست آن با “ابوالاثیر عمرو العبسی” است و اعضای آن وظیفه اطلاع رسانی الکترونیکی و اداره پایگاه های اینترنتی موسوم به “جهادی” را به عهده دارند.
و در پایان “ابومحمدالعدنانی” سخنگوی داعش است.